سلام حمید جان

امشب که سقف بی ستاره اتاقم برسرم سنگینی می کند مانده ام از چه برایت بگویم  از روزهای بی تو بودن یا از روزگار غم گرفته خودم؟باور کن دستانم توان نوشتن ندارند  ذهنم اشفته از این همه اتفاق...تو بگو چه کنم با این دل سرگشته و پریشان ؟حمید باورکن میترسم از روزهایی که پیش رو دارم از روزهایی  که تو را از من جدا کنند از روزهایی که  غم نبود تو را بر دوش بکشم و غصه تنهایی دل بینوایم را ...خدایا تو که میدانی  دیگر طاقت  غصه ندارم  پس کمکم کم  دیگر توان شکستن ندارم ....خدایا به امید توام  ....ما را از هم جدایمان نکن



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:, |